در پوست دباغت ناکرده گرفتن: آنکه از جامۀ آزادگیم عریان ساخت یا رب از پوست برآرند و به خامش گیرند. باقر کاشی، عملی سحری برای شوهر کردن دختران. توسل به طلسم و جادویی برای شوی رفتن دختر. عمل ساحران و دعانویسان. - دعای بخت گشایی، دعا که به نیت به شوهر رفتن دختران دهند. (یادداشت مؤلف)
در پوست دباغت ناکرده گرفتن: آنکه از جامۀ آزادگیم عریان ساخت یا رب از پوست برآرند و به خامش گیرند. باقر کاشی، عملی سحری برای شوهر کردن دختران. توسل به طلسم و جادویی برای شوی رفتن دختر. عمل ساحران و دعانویسان. - دعای بخت گشایی، دعا که به نیت به شوهر رفتن دختران دهند. (یادداشت مؤلف)
مرکّب از: ب + راه + رفتن، براه افتادن. راه سپردن. براه افتادن با کسی. همراهی او کردن. با او رفتن: کمر بست و بنهاد سر سوی شاه بزرگان برفتند با او براه. فردوسی. - براه باباکوهی رفتن، کنایه از لواطت و اغلام کردن. (آنندراج، از راه پس رفتن
مُرَکَّب اَز: ب + راه + رفتن، براه افتادن. راه سپردن. براه افتادن با کسی. همراهی او کردن. با او رفتن: کمر بست و بنهاد سر سوی شاه بزرگان برفتند با او براه. فردوسی. - براه باباکوهی رفتن، کنایه از لواطت و اغلام کردن. (آنندراج، از راه پس رفتن